1992 L. A. شورش: شب بیس بال اطرافیان

یادداشت سردبیر: این داستان در اصل منتشر شده در مارس 2017 در 25 سالگرد نا آرامی های مدنی در لس آنجلس آغاز شد که زمانی که چهار افسر پلیس تبرئه شدند در ضرب و شتم رادنی کینگ. ما در حال انتشار آن در حال حاضر به عنوان امریکا دوباره reckons با نژادی و بی عدالتی در این زمان در مقیاس ملی پس از کشتن جورج فلوید.

***

لس آنجلس – خاکستری نور قطب خارج از ایستگاه گاز گوشه خرس دو اعلامیه. یکی برای یک زن جوان که رفته است از دست رفته. در زیر آن یکی برای یک توله سگ هم رفته است. آنها کمرنگ شده توسط خورشید است.

وجود دارد یک فروشگاه ساندویچ در سراسر خیابان همراه با یکی دیگر از ایستگاه های گاز و فروشگاه های فروش قطعات خودرو, تلفن همراه, و ماری جوانا. اتومبیل منتقل می کند. مردم می آیند و بروید. یکی دیگر از بعد از ظهر این یکی breezier از بسیاری از, اما در غیر این صورت یک روز به طور منظم در پایان یک هفته دیگر.

بیشتر از نزدیک به خانه حصار در بسیاری از میله اول-طبقه ویندوز. چند مقدار زیادی خالی و گرد و خاکی. زندگی به نظر می رسد به انجام معقول به اندازه کافی برای دفع پوسیدگی در اینجا بعد از 25 سال پس از لس آنجلس شورش در تقاطع فلورانس و Normandie است. این مبارزه هر چند به اندازه کافی سخت و خونین به اندازه کافی هر روز.

من مطمئن هستم که آنچه که من انتظار می رود برای پیدا کردن در اینجا. اما من نشستن و تماشای آن بروید.

وجود دارد یک مجسمه از یک مرد بر روی یک تپه هشت مایل دور. مجسمه جدید نصب شده فقط یک هفته قبل از. هنگامی که مردم آن را برای اولین بار با آنها تماس آن با نام تقریبا در هر یک از آنها را به عنوان هر چند غیر ارادی. آنها افزایش یابد تا در امتداد دامنه کوه تا زمانی که فقط سر خود را قابل مشاهده هستند.

"جکی" آنها می گویند.

جوان و پیر در کالسکه و صندلی چرخدار به تنهایی و دست در دست آنها سوار پله برقی به سمت چپ میدان رزرو سطح به دیدن او. آنها تصاویر را. آنها با کشیدن دست خود را در سراسر پشت او آن خم بتن پایه و خود را به اسلاید به سمت نهان خانه صفحه. آنها زمزمه در گوش کودکان در مورد که بعد از 70 سال پیش و فرزندان خود نگاه متفکرانه و با سر اشاره و از آنها بخواهید که در آن آب نبات پنبه است.

پس از درخواست راهنمایی — "آن بیرون" سالمندان, سیاه, آقا گفت. "رفتن در اطراف گوشه و شما خواهید دید آن را 15 یا 20 فوت ، آن را زیبا." — من نشستن و تماشای در حالی که برای.

و حق با او بود. زیبا آن است.

در یک پنج شنبه شب در مارس سال 1992 در ششمین دور از یک بازی در برابر فیلادلفیا فیلیز در ورزشگاه طفره زن بیلی DeLury راه می رفت طول نیمکت سوم-پایه ستاره شرق. یک تیغه از یک مرد که می خواهم در خدمت این سازمان پس از سال 1950 DeLury گسترش کلمه به بازیکنان در مورد خطر فقط هشت مایل دور.

"او خیلی جدی گفت:" دیو هانسن داجرز' سوم baseman که شب. "بیلی بود که هرگز جدی است."

زمانی که بازی بیش از او به آنها گفت, درایو شمالی دور از شورش های آتش سوزی و غارت. بدون توجه به جایی که شما زندگی می کنند گفت: "برو شمال و پیدا کردن یک راه در اطراف سیگار شهرستان. هانسن 30 دقیقه رانندگی به ساحل شهری نیاز بیش از یک ساعت. او را به تماشای اخبار تا نزدیک سحر blindsided.

"بیست و پنج سال پیش گفت:" هانسن در حال حاضر فرشتگان " هدف قرار دادن مربی "و آن را هنوز هم بسیار قدرتمند است."

مایک Scioscia batted پشت هانسن که شب سه لکه های پشت اریک دیویس و چهار پشت داریل توت فرنگی. دیویس و توت فرنگی بودند L. A. بچه ها از محله های جنوب شهر پیر بگیرید و یاد دهید که می خواهم راه بازگشت در زمانی که ساخته شده تا دو سوم از خود برای کامپتون گوزن شمالی در کودکان اموزش لیگ. دیویس رفت و به فریمانت بالا, توت فرنگی به Crenshaw. به عنوان DeLury رفت و از مرد به مرد به گروه از بازیکنان توضیح آنچه که او می دانست که یک هیئت منصفه بود تبرئه پلیس که می خواهم مورد ضرب و شتم مرد در آن تصویری است که بخش هایی از شهر را در آتش و بدتر و بسیاری از فکر در مورد دیویس و توت فرنگی. خانواده های آنها وجود دارد و در جوامع خود.

هنوز Scioscia گفت: "هیچ یک از ما قابل درک قدر چه اتفاقی می افتد.

"هیچ کس فکر بسیاری از آن منجر به بازی. مانند زمانی که شما در این بازی بیس بال فصل همه چیز خاموش است. هر کس درک آنچه اتفاق افتاده است به رادنی کینگ. هر کس درک محاکمه می گذرد. من فکر نمی کنم هر کسی گفت این حکم در حال پایین آمدن امروز ممکن است وجود دارد چیزی ... "

داجرز از دست داده و در کمتر از سه ساعت است. آنها پراکنده در شمال و دور. فیلیز سوار یک اتوبوس برای هتل در مرکز شهر. بعدها سابق infielder دیل Sveum به یاد می آورد فیلیز بازیکنان نشسته در سکوت که درایو های خیره کردن ویندوز بسیاری با بیس بال خفاش ها در سراسر دور خود را فقط در مورد. روز پنج شنبه در این بازی لغو شد. یک آخر هفته را به ارزش از بازی برابر مونترال Expos, بیش از حد.

در یک آپارتمان در سانتا مونیکا یک جوان 19 ساله UCLA و ballplayer نام دیو رابرتز — همه او را به نام DR — به تماشای بخش هایی از شهر فوران. او می خواهم مطرح شده در پایگاه های نظامی که در آن بیشتر اندازه گیری از یک مرد بود در تعدادی از راه راه آستین خود را. او می خواهم تبدیل به راحت در زمین بیس بال که در آن شما می توانید بازی و یا شما می تواند که در آن شما به خوبی هم تیمی و یا شما نمی شد که در آن او با بازی خود در بازی های خانگی در یک محل به نام جکی رابینسون ورزشگاه. رابرتز بخشی آفریقایی-آمریکایی, بخش, ژاپنی, در یک شهر رسم خطوط.

"من نمی گویم من احساس من تا به حال برای انتخاب یک طرف" داجرز مدیر گفت. "اما در آن زمان من مسابقه من آگاهی من بیشتر از نزدیک در که شدم."

او را انتخاب کنید بیش از حد.

"بدیهی است که من احساس وجود بی عدالتی در حال وقوع است." "برای من بزرگترین من دور شد و من نمی توانم باور کنم که این اتفاق می افتد در زندگی واقعی است. من فقط نمی توانستم باور چیزهایی که رفتن. از ضرب و شتم خود را. پس از آن حکم و آن را مانند, " اوه خدای من.' سپس به دیدن خشم بود که در سراسر شهر و در نتیجه. فقط وحشتناک است."

در حدود یک هفته زمان بیش از 2000 نفر مجروح شدند. حدود 50 نفر از کسانی که درگذشت. خسارت برآورد شد در میلیاردها دلار است.

آن را هرگز در مورد بیس بال. آن را بیش از حد بود و اطرافیان به دنبال بیش از کسانی که هشت مایل شمارش ساعت و زخمی شدند. شانزده روز بعد بیش از 41,000 مردم بازگشت به ورزشگاه طفره زن. هانسن بود که در سوم پایه Scioscia در گیر دیویس در سمت چپ میدان. توت فرنگی مجروح شده بود خود را به عقب. توت فرنگی برادر پلیس زخمی شده است اما زنده بود. سفارشی داخلی فروشگاه دیویس و توت فرنگی متعلق به در پیر محله سالم بود.

"ما فقط در خارج به دنبال و هنوز هم برخی از دیدگاه" هانسن به یاد می آورد. "من نمی توانستم تصور کنید که در وسط است که در آن چشم انداز.

"من احساس می کردم که ما تا به حال یک مسئولیت است. آن چه ما به هر حال درست است ؟ یک انحراف? من فکر می کنم مردم آماده بودند برای بازگشت به بیس بال. ما تقریبا احساس مسئولیت کمی را که انرژی که پرنیان آمد. بیس بال کمک می کند. شاید این بسیار نیست اما ما بود که طرز فکر."

بیست و پنج سال پس از این گوشه ای از فلورانس و Normandie هنوز هم حمل شهرت. هشت مایل دور در آن تپه در ورزشگاه طفره زن, مردمی سوار پله برقی به نام.

"او وجود دارد این است که" یک مرد می گوید به پسر به دختر خود. "جکی."

در زمینه های زیر دیو رابرتز می ایستد در نزدیکی سوم-پایه ستاره شرق در همان محل بیلی DeLury پیدا کرده بود آن شب.

"آیا ما آن را نمیفهمد" او می پرسد. "آن است که در آن قرار بود ؟ هیچ. تا زمانی که ما هنوز در حال صحبت کردن در مورد آن هر چند من فکر می کنم ما در حال حرکت در مسیر درست است."

او مکث برای یک لحظه شاید به نظر 19 ساله او مرد جوان که می خواهم آن را تماشا همه رفتن که می خواهم اندازه گیری بی عدالتی در برابر واکنش در برابر اثر انجام شده است که همراه با او.

"من می توانم آن را باور نمی شده است 25 سال," او می گوید. "بسیاری اتفاق افتاده است."

بیشتر از یاهو ورزشی: